هوسخان

🍁
🍁🍁
🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁

#هوس_خان👑
#پارت29





کلی کار داریم که با هم انجام بدیم من و تو ...

کاری می کنم که تو هم مثل خواهرت عاشقم بشی بهت قول میدم
تا به حال نشده دختری عاشق من نشده باشه.

از اتاق بیرون رفتم مهتابو دیدم که با سینی غذا داشت به سمت اتاق ماهرو می رفت با دیدن من ایستاد و گفت

_ کی از خواب بیدار شدی؟
از کنارش گذشتم و گفتم همین الان میرم برای ناهار بیشتر به خواهرت برس لباس‌هایی که دیشب از عرقش خیس شده بود امروز الان تنش دیدم گفتم عوضش کنه
چرا حواست بهش نیست ؟

شرمنده سرشو پایین انداخت و گفت _اصلا نمیدونستم

از کنارش گذشتم و پایین اومدم پایین پله ها مادرمو دیدم بازومو منو به سمت دیگه ای برد و گفت

_ دیشب توی اتاق اون دختربچه غلطی میکردی؟

کنار کشیدم و گفتم
واقعاً حال و حوصله این حرفا رو ندارم حالمو خوب میدونی مگه نه؟

خودت که میدونی اخلاقم سگ بشه پاچه هرکسی که اطرافم باشه رو میگیرم
پس کاری نکن که عصبانی بشم من از اون سر دنیا کشوندین آوردین اینجا حداقل این دو تا خواهر رو بهم نشون میدادین میگفتین اینو میخوای یا اونو!

نه اینکه مثل دوران جاهلیت از راه نرسیده منو بشونین سر سفره عقد


آخه منو ازدواج ؟فکر می کنی من از اون پسرایی ام که میشینم منتظر که پدر و مادرش براشون دختر جور کنه اگر این فکر می کردین کاملاً در اشتباهید چون من از اون احمقا نبودم کا منتظربمونم پدر و مادر برام آستین بالا بزنن..



🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
دیدگاه ها (۱)

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁#هوس_خان👑#پارت30 من اونجام که بود هیچ وقت تنها نبو...

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁#هوس_خان👑#پارت31 سراغ اسبم رفتم خیلی وقت بود که ا...

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁#هوس_خان👑#پارت28 من هرگز تو رو اذیت نمیکنم نمیزار...

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁#هوس_خان👑#پارت27اخم کردم و گفتم دختر خوبی باش منو ...

ترسناک ترین خاطره ی من

رمان فیک پارت 5 شرط کامنت بالای 15بچه ها دفعه قبلی لایکا نرس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط