از همون روز اول

از همون روز اول🖤💜
پارت ۲۰


#دیانا

سرم درد میکرد یهویی سرم گیج رفت افتادم زمین

پانیذ : ابجییییی

دیانا: من خوبم فق زودتر بریمممم

پانیذ: باشه

دیانا: خدافظ ولی من هنوز کارم باتو تموم نشده عای احمدی

مهراب : مواضب خودت باش

پانیذ : اوقات شریف نامیمون

#لعورضا

یک ساعت از رفتن ارسلان میگذشت هر چی زنگش میزدم ج نمیداد اعصابم ریخته بود بهم

#ممد

ممد: متین منوو‌ نگاه نیکا؟؟نیکا فلاحی؟؟؟؟

متین : اره 🙃

ممد: تو دیوونهههه ای

متین : عاشقم نه دیوونع

ممد: اگه رل داشته باشه چی؟

متین: نداره

ممد: از کجا معلوم؟؟

متین : نمیدونمم

ممد: عی خداااااا من میرم حموم

متین : برو

#متین

ممد رفت حموم منم موقعه هایی ک اعصابم خرابه سیگار میکشم

ممد رو سیگار کشیدن من خیلی حساس بود

اگه دستم سیگار میدید کارم ساخته بود

چشم ممد کور دیدم رفتم‌ دم پنجره اتاقمو پنجره رو باز کردم

و یک نخ سیگار از تو جیب کاپشنم دراوردم ........
دیدگاه ها (۰)

از همون روز اول💙💚پارت ۲۱💛🧡#متینممد رفت حموم منم موقعه هایی ک...

کسی چون من . . .;-) 💔

از همون روز اول💜❤️پارت ۱۹مهراب : الان باور نداری؟؟؟؟؟؟؟پانیذ...

قدیمی ارسلان و رل قبلیش مهدیه💜:-) #اصکی_نرو_لیز_میخوری_اوک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط