پارت

پارت6⃣1⃣
صدای مادرمو شنیدم که داشت بهم نزدیک میشد
با خوشحالی گفت - سوفیا تو با پارسا قرار میذاشتی به ما نگفته بودی میدونی چقدر حرص خوردم تموم پوستم خراب شده
جااان من به چی فکر میکنم مادرم به چی باخشم گفتم نه مادر من قرار چیه اینا همش شایعه است منو چه به اینکارا
- دروغ نگو سوفیا منکه میدونم نمیشه ازتیکیه ایی مثل پارسا پاکدل گذشت من که عاشقشم
بعله همینو کم داشتیم که ننمون عاشق پاکدل بشه ای بمیری پاکدل
- مبارک صاحبش مامان چیکار به پسر مردم داری
مادر: پسر مردم چیه داماد خودمه وای چه افتخاری که داماد ادم پارسا باشه ملت همه براش غشو ضعف میرن
سوفیا خدایش توهم عجب بازیگری هستی نگفتی این همه فقط باهاش قرار میذاری
باعصبانیت گفتم :عههههه مامان من میگم چیزی نیست اصلا قراری در کار نیست بعد شما بزرگش میکنی
مادر بهم نزدیک شد وبازومو نیشگون گرفت
- اوخ نکن مادر من کمبود میشه فردا باید برم سر صحنه
- حقته تا تو ورپریده بهم دروغ نگی
نه انگار مادرم حاش خوب نی توهم میزنه من میگم نره این میگه به دوش
بیخیال بحث باهاش شدم وبه سمت اتاقم رفتم
دیدگاه ها (۲)

پارت5⃣1⃣این چی میگه ای به زمین گرم بخوری پاکدل با این قرار ...

پارت4⃣1⃣نفس عمیقی کشیدم خدا کنه بتونه برام کاری کنه لباسامو ...

P¹¹ویو تینا از خواب با صدای دوش حمام بیدار شدم - آه دوباره ج...

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

P41ا.ت ویوعصبی نگاهم کرد که کمی لرزیدم ....با زنگ خوردن گوشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط