ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس

ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس
خاموش کن صدا را، نقاره می زند طوس

آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان
جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس

آنجا که خادمینش از روی زائرینش
گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس

خورشید آسمان ها در پیش گنبد او
رنگی ندارد آری چیزی شبیه فانوس

رؤیای ناتمامم ساعات در حرم بود
باقی عمر اما افسوس بود و کابوس

وقتی رسیدی آنجا در آن حریم زیبا
زانو بزن به پای بیدار خفته در طوس

#سید_حمید_رضا_برقعی
دیدگاه ها (۲)

از این همه انزوا مردد شده امدیوانه ی رنگ زرد گنبد شده امامرو...

آهن از فیض تو گوشِ شنوا پیدا کردشاهد این سخنم پنجره ی فولاد ...

من از کودکی عاشقت بوده امرهایم نکن گرچه آلوده ام...

ﺯﺍﺋﺮﯼ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺍﻡ ﺁﻗﺎ ﺑﺪﺍﺩﻡ ﻣﯿﺮﺳﯽ؟ﺑﯽ ﭘﻨﺎﻫﻢ، ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ،ﺗﻨﻬﺎﺑﺪﺍﺩﻡ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط