چند وقتی میشد که رابطمون مثل قبل خوب نبود

چند وقتی میشد که رابطمون مثل قبل خوب نبود
تا دیروز که سخت مشغول کار بودم
اون وسط مسط ها هی صفحه ی گوشیم روشن خاموش میشد.. .
حرفاش میومد رو صفحم.. .
میدیدم داره گله می کنه اما ترجیح میدادم نفهمه که حرفاشو خوندم، تا آروم شه تا بشه باهاش حرف زد. اصولا اون آدمیه که وقتی حالش خوب نیست اصلا نمیشه باهاش حرف زد....

.
تا اینکه شب حرفاشو خوندمو دیدم آخراش نوشته دیگه چیزی بین ما نیست، و بعدش شب خوش!
دیدگاه ها (۱۰)

خواستن همیشه توانستن نیستمن تو را می خواستمتوانستم؟لب داشتم ...

سال ها بعددر حالیکه موهای معشوقه ات را نوازش می کنییک آن مرا...

جنگ نرم یعنیدو نفر سر این که کدام آن یکی رابیشتر دوست داردبا...

یک بار برایم نوشتی دوستت دارم ...من هزار بار خواندمش ، هزار ...

یه متنی خوندم خیلی به دلم نشستنوشته بود:کسی که طرز فکرش با ش...

دخترش نوشته: خیلی وقتا وقت و بی وقت شب و نصفه شب بهم زنگ میز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط