ای یاد دوردست که دل میبری هنوز

ای یاد دوردست که دل می‌بری هنوز
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز

هر چند خط کشیده بر آیینه‌ات زمان
در چشمم از تمامي خوبان، سری هنوز

سودای دلنشین نخستین و آخرین!
عمرم گذشت و توام در سری هنوز

ای نازنین درخت نخستین گناه من!
از میوه‌های وسوسه بارآوری هنوز

آن سیب‌های راه به پرهیز بسته را
در سایه سار زلف، تو می‌پروری هنوز

با جرعه‌ای ز بوی تو از خویش می‌روم
آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز...🌸❤

دیارکریمان

#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

بانـــــوی اساطیر غـــــزل های من اینستصد طعنه به مجنون زده ...

داداشیا و آبجیای گرانقدرم بیاییم بخاطر نسل آینده قبل اقدام ب...

اندکی حس آرامشتقدیم نگاه زیباتونشبتون سرشآر از آرامش🌸❤#عاشقا...

ماندم به خماری که شراب تو بجوشدپس مست شود در خم و از خود بخر...

ای یاد دوردست که دل می‌بری هنوزچون آتش نهفته به خاکستری هنوز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط