پارت یک قلب بیرون از تن

پارت ۲ ( یک قلب بیرون از تن)

ویو چویا
اول شویا رو خوابوندم و رفتم تو آشپزخونه که وقتی دازای آتسوشی اومد خستگی در کنن منو آکو زود تر از اونا میایم خونه به خاطره شویا چون بچس و خوشم نمیاد زیاد خونه تنها بمونه🙂
چویا و آکو: خسته نباشین😀
دازای رف تو آشپزخونه و چویا رو از پشت محکم بغل کرد
شویا هم دوید سمته آتسوشی
آتسوشی: اوخیی کوچولویه شیرین من💖
بعد دازای و آتسوشی رفتن لباس عوض کردن و بعد این که غذا خوردن مشغول کارای خودشون شدن
آتسوشی: آکو جونمممم دلم برات تنگ شده بوددد
آکوتاگاوا:🙂
یهو جیغ شویا از اتاقش بلند میشه
شویا: ننییییییییی چانننننننن😭
چویا و بقیه با نگرانی میرن سمته اتاقش
چویا: شویا عزیزم چی شدهه😟
شویا دوید بغله چویا
شویا: نی چان یکی داشت به کمدم ضربه میزد خیلی محکم😭
چویا شویارو بلند کرد و دره اتاقشو قفل کرد انقدر ترسیده بود داشت میلرزید که یهو برق خونه رفت......
ادامه دارد......
چند نکته راجبه ناکاهارا شویا
۱ _خوراکی مهبوبش= بابل تی
۲_سن= ۴
۳_کسای که بهشون وابسته هس= چویا _ دازای_ آتسوشی_ آکوتاگاوا
۴_ شخصیت مهبوبش= هاگی واگی
۵_ شکل= شبیه چویاس ولی موهاش بلند هس و یه چشمش رنگه چشمه چویاس یکی طوسی
راستی معنی نی چان: داداش بزرگه
فعلااا😊
دیدگاه ها (۲)

به قول زنیتسو : هر آدمی یه جعبه خوشحالی داره ولی برای کایگاک...

بهم نگو پشته سرم چی گفتن بگو چرا انقدر پرو بودن اومدن راجبه ...

یه نکته راجبه سوکوکو ببینین این داستان تخیولیه مثلا یهو گفتم...

سوکوکو_ یک قلب بیرون از تن)ویو آتسوشیفک کنم چند سالی میشه ک...

پارت ۷ ( یک قلب بیرون از تن )ویو چویاوقتی آتسوشی اینو گفت تر...

پارت ۳ سوکوکو( یک قلب بیرون از تن)ویو شویاخیلی ترسیده بودم و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط