گر به ی وحشی
گــر بهـ ـیـ وحشی
pt 54
ویو نویسنده:
رفتن خابیدنو...
♡تو اتاق ران♡
کریه: ران... ران... بیداری؟
ران: .....
کریه: من... من... معذرت میخوام.... ببخشید از دست هیمیکو (دوستش ) ناراحت بودم.... نمیخاستم.... نمیخاستم ناراحتت کنم.... گومن...
ران: .....
کریه: خیله خب... اگ نمیخای حرف بزنی... زورت نمیکنم.... ب هر حال تقصیر خودمه...
ران: مگه نگفتم بهت؟
کریه: چیو؟
ران: ک هر کسی اذیتت کرد بهم بگی؟
کریه:*ران رو بغل کرد* میدونستم میکشیش..... برا همین نگفتم....
ران:*متقابلا بغلش کرد * باشه... ولی قول نمیدم سالم بمونه...
کریه: رااان
ران: باشه باشه... بخاب.....
کریه: ...
ران: کریــ _
کریه خابش بره بود و ران هم خابید...
☆پرش ب فردا صب ☆
سمت باجی اینا:
ویو باجی :
بیدار شدم رین هنوز خاب بود... دیشب خیلی ورجه وورجه کرد... بایدم خسته باشه... ساعت چنده؟... ب ساعت نگا کردم دیدم هشته... هنوز وقت هست... ب رین ک نگا میکنم... دلم میخاد... دلم میخاد بازم ببوسمش.... خیلی ناز خابیده..... میخاستم دوباره چشامو ببندمو بخابم ک گوشیه رین زنگ خورد
رین: یاااا هف جد دوراکییییییی... کیههههههه؟.... جنگ شدهههههه؟
من: اییی کر شدم گوشیتهههه
رین: عه... اره....
من: خدایا چ گناهی کردم من؟...
رین: الو؟... کریهههه این ج وقته زنگ زدنهههه؟.... عه اره یادم نبود.... الان _ ... باشه تا ی ساعت دیه را میوفتیم... باش.. بای....
من: کریه؟... این وقت صب؟.... عمراااا
رین: ب خدا خودش بود.... پاشو بریم پایین صبونه بخوریم
من: باشه
رفتیمو رین صبونه حاضر کرد و
رین: باجی تا غذا حاضر میشه بیا موهاتو شونه کنم...
من: چی؟ عمرا...
رین: تازه اشتی کردیما... خودت کرم داری...*بغض*
ای باباااااا
من: باشه...
رین: ...
بدون هیچ حرفی اومد خودشو پشتم رو مبل جا کردو پاهاشو انداخت رو پاهام... موهامو شونه کردو واسم بست.... این وسطا یکم کرم ریختمو پاهاشو انگولک کردم... لعنتی بدنش خیلی سفیده اخه ...
کارش که تموم شد...
ویو رین:
کارم ک تموم شد سرمو گذاشتم رو پشتش... لعنتی هنو خابم میاد... یکم بعد پاشدم صبونه رو گذاشتمو خوردیم بعد رفتم تو اتاق تا حاضر شم ک باجی اومد تو اتاق
من: ه... هوی... ب.. برو بیرون ببینم...
باجی رین من ک دیدمت چرا اینجوری میکنی؟
راستش حرفش درسته ولی...
من: ببخشید از رو عادته...
باجی درو قفل کردو کیلیدو گذاشت بالای کمد .... چرا انقد درازه اخههههه....
هر چی بپر بپر کردم ک کیلیدو بردارم نشد یهو.....
_______________________________________
برای پارت بعدی ۸ لایک و ۵ کامنت
(یاه یاه کرم دارم😂)
pt 54
ویو نویسنده:
رفتن خابیدنو...
♡تو اتاق ران♡
کریه: ران... ران... بیداری؟
ران: .....
کریه: من... من... معذرت میخوام.... ببخشید از دست هیمیکو (دوستش ) ناراحت بودم.... نمیخاستم.... نمیخاستم ناراحتت کنم.... گومن...
ران: .....
کریه: خیله خب... اگ نمیخای حرف بزنی... زورت نمیکنم.... ب هر حال تقصیر خودمه...
ران: مگه نگفتم بهت؟
کریه: چیو؟
ران: ک هر کسی اذیتت کرد بهم بگی؟
کریه:*ران رو بغل کرد* میدونستم میکشیش..... برا همین نگفتم....
ران:*متقابلا بغلش کرد * باشه... ولی قول نمیدم سالم بمونه...
کریه: رااان
ران: باشه باشه... بخاب.....
کریه: ...
ران: کریــ _
کریه خابش بره بود و ران هم خابید...
☆پرش ب فردا صب ☆
سمت باجی اینا:
ویو باجی :
بیدار شدم رین هنوز خاب بود... دیشب خیلی ورجه وورجه کرد... بایدم خسته باشه... ساعت چنده؟... ب ساعت نگا کردم دیدم هشته... هنوز وقت هست... ب رین ک نگا میکنم... دلم میخاد... دلم میخاد بازم ببوسمش.... خیلی ناز خابیده..... میخاستم دوباره چشامو ببندمو بخابم ک گوشیه رین زنگ خورد
رین: یاااا هف جد دوراکییییییی... کیههههههه؟.... جنگ شدهههههه؟
من: اییی کر شدم گوشیتهههه
رین: عه... اره....
من: خدایا چ گناهی کردم من؟...
رین: الو؟... کریهههه این ج وقته زنگ زدنهههه؟.... عه اره یادم نبود.... الان _ ... باشه تا ی ساعت دیه را میوفتیم... باش.. بای....
من: کریه؟... این وقت صب؟.... عمراااا
رین: ب خدا خودش بود.... پاشو بریم پایین صبونه بخوریم
من: باشه
رفتیمو رین صبونه حاضر کرد و
رین: باجی تا غذا حاضر میشه بیا موهاتو شونه کنم...
من: چی؟ عمرا...
رین: تازه اشتی کردیما... خودت کرم داری...*بغض*
ای باباااااا
من: باشه...
رین: ...
بدون هیچ حرفی اومد خودشو پشتم رو مبل جا کردو پاهاشو انداخت رو پاهام... موهامو شونه کردو واسم بست.... این وسطا یکم کرم ریختمو پاهاشو انگولک کردم... لعنتی بدنش خیلی سفیده اخه ...
کارش که تموم شد...
ویو رین:
کارم ک تموم شد سرمو گذاشتم رو پشتش... لعنتی هنو خابم میاد... یکم بعد پاشدم صبونه رو گذاشتمو خوردیم بعد رفتم تو اتاق تا حاضر شم ک باجی اومد تو اتاق
من: ه... هوی... ب.. برو بیرون ببینم...
باجی رین من ک دیدمت چرا اینجوری میکنی؟
راستش حرفش درسته ولی...
من: ببخشید از رو عادته...
باجی درو قفل کردو کیلیدو گذاشت بالای کمد .... چرا انقد درازه اخههههه....
هر چی بپر بپر کردم ک کیلیدو بردارم نشد یهو.....
_______________________________________
برای پارت بعدی ۸ لایک و ۵ کامنت
(یاه یاه کرم دارم😂)
- ۲.۱k
- ۰۴ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط