ما بی صدا مطالعه می کردیماما کتاب را که ورق می زدیمتنهاگاهی به هم نگاهی ....ناگاهانگشتهای « هیــس ! »ما رااز هر طرف نشانه گرفتندانگارغوغای چشمهای من و توسکوت رادر آن کتابخانه رعایت نکرده بود !قیصر امین پور