تو اوج دعوا بودیمسرش داد کشیدمبرو دیگه هیچ وقت نمیخوا
تو اوج دعوا بودیم...سرش داد کشیدم:برو دیگه هیچ وقت نمیخوام ببینمت،حالم ازت بهم میخوره،تو اصلأ احساس داری؟؟!...بعد از چند ثانیه سکوت دست گذاشت زیر چونم زل زد تو چشام با یه بغض گفت:به مولا علی دوستت دارم...
- ۱.۰k
- ۲۱ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط