آنکه رخسار ترا ان همه زبا میکرد

آنکه رخسار ترا اين همه زيبا می‌کرد
کاش از روز ازل فکر دل ما می‌کرد

آنکه می داد ترا حسن و نمی‌داد وفا
کاشکی فکر من عاشقِ شيدا می‌کرد

يا نمی داد ترا اين همه بيدادگری
يا مرا در غم عشق تو شکيبا می‌کرد

کاشکی گم شده بود اين دلِ ديوانه ی من
پيش از آن روز که گيسوی تو پيدا می‌کرد

ای که در سوختنم با دلِ من ساخته‌ای
کاش يک شب دلت انديشه ی فردا می‌کرد

کاش می بود به فکر دلِ ديوانه‌ی ما
آنکه خلق پری از آدم و حوا می‌کرد

کاش درخواب شبی روی تو می‌ديد عماد
بوسه ای از لب لعل تو تمنا می‌کرد

#عماد_خراسانی🌿
دیدگاه ها (۰)

از دل ما خبرت نیست چه‌ها می‌گذرد ...!#واقف_لاهوری 💠

...ما دو مصرع یکــــ شـــــعر بودیم!وزن بود.قافیـــــه هم بو...

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به د...

همه مافقط دو نوع شب در زندگی‌مان داریمشبی که می‌خواهیم زودتر...

ترک گناه به خاطر امام زماننیمه های شب یک انسانی بلند می‌شود ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط