تو خیلی خوب بلد بودی ادای آدمهایی را در بیاوری که عاشقند

تو خیلی خوب بلد بودی اَدای آدمهایی را در بیاوری که عاشقند
خوب بلد بودی شبیه آدمهایی بشوی که دوست داشتن را بلدند
آنقدر تظاهر کردی به عاشقی که، من که هیچ، خودت هم این نقش بازی کردنها را باور کردی
باور کردی و فکر کردی که این دفعه واقعاً عاشق شدی
تو جدی جدی نقش بازی می کردی
و من جدی جدی عاشقت می شدم
وقت اثبات عشق که رسید،
جا زدی
تو جا زدی
و من جا خوردم
از من گذشتی
و گذشته دست از سر من برنداشت.
آرزو میکنم
بالاخره
یک روزی هم از راه برسد که تو جدی جدی عاشق بشوی
و او جدی جدی وسط ماجرا جا بزند
دیدگاه ها (۳)

.بیا جدا شویم!دیگر اسم همدیگر را نیاوریم؛چه برسد اسممان با م...

زندگی کابوسی بودکه دست از بیداریو خواب من نکشیداز این زندگی ...

کمی عاقل باشسعی نکن کسی که از زندگیت رفته را با چنگ و دندان ...

چقدر احمقیم که فکر میکنیم هم دیگر را میشناسیم....گاهی در بیس...

تکپارتی فلیکس

وانشات تهیون••••این اواخر استرس شدیدی داشتی و وقتی هم که به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط