اسم عشقه ترسناک
اسم عشقه ترسناک
پارت ۷۴
[ ویو آرتور]
صبح زود بیدار شدم.. ملودی هنوز خوابه..هه نام هر چیزی که ملودی لازم داره جمع کرده
فقط خود ملودی مونده..وارد اتاقش شدم..
آرتور: ملودی..بیدار شو ..
سرش از بین بالشت بیرون کشید و نگاهم کرد
ملودی: چیه ؟
آرتور: حاضر شو بریم... زود
ملودی: کجا ؟
آرتور: یک سفر کاری دو ، سه روزه
ملودی: به من چه من نمی یام...پیش هه نام می مونم ..برو بزار بخوابم..
تن صدام تند تر کردم
آرتور: اگه همین الان حاضر نشی... خودم انجامش میدم..و ازت اجازه نمی گیرم برای در ..
آوردن لباست..
بلند شد و به سمت حمام رفت بعد ۳۰ مین اومد..دوش گرفته بود..یک بادی مشکی و یک نیم
بگ مشکی پوشیده بود...هنوز خابالو بود.. داشت میکاپ می کرد.. دوباره جوراب و کفش...
اسپرت مشکی برداشت و شروع کرد پوشیدن اینا... کاپشن مشکی برداشت..
ملودی: تمومه.. بریم
جلو افتادم دنبالم می یومد..چمدون از قبل داخل ماشین گذاشته بود.. به ماشین رسیدیم سوار
شدم ..اومد سوار شد ...سرش به شیشه تیکه داده بود ..راه افتادم
ملودی: من تنها میون این همه مرد مثلاً چیکار دارم ؟
آرتور: سوده و یونا هم هست...البته تو پیش خودم می مونی
با شنیدن اسم یونا یهو انگار خواب از سرش پریده گفت
ملودی : من نمیام... ماشین نگه دار..حاضرم تنها بمونم ولی نیام..وایسا
آرتور: نمیشه با من میای...
با غر غر گفت
ملودی: من حوصله یونا ندارم...من نمی خوام اون دیوونه تحمل کنم..من ول کن بزار بمونم پیش هه نام
آرتور: که ازش اون کوفتی بگیری لب بهش بزنی
پارت ۷۴
[ ویو آرتور]
صبح زود بیدار شدم.. ملودی هنوز خوابه..هه نام هر چیزی که ملودی لازم داره جمع کرده
فقط خود ملودی مونده..وارد اتاقش شدم..
آرتور: ملودی..بیدار شو ..
سرش از بین بالشت بیرون کشید و نگاهم کرد
ملودی: چیه ؟
آرتور: حاضر شو بریم... زود
ملودی: کجا ؟
آرتور: یک سفر کاری دو ، سه روزه
ملودی: به من چه من نمی یام...پیش هه نام می مونم ..برو بزار بخوابم..
تن صدام تند تر کردم
آرتور: اگه همین الان حاضر نشی... خودم انجامش میدم..و ازت اجازه نمی گیرم برای در ..
آوردن لباست..
بلند شد و به سمت حمام رفت بعد ۳۰ مین اومد..دوش گرفته بود..یک بادی مشکی و یک نیم
بگ مشکی پوشیده بود...هنوز خابالو بود.. داشت میکاپ می کرد.. دوباره جوراب و کفش...
اسپرت مشکی برداشت و شروع کرد پوشیدن اینا... کاپشن مشکی برداشت..
ملودی: تمومه.. بریم
جلو افتادم دنبالم می یومد..چمدون از قبل داخل ماشین گذاشته بود.. به ماشین رسیدیم سوار
شدم ..اومد سوار شد ...سرش به شیشه تیکه داده بود ..راه افتادم
ملودی: من تنها میون این همه مرد مثلاً چیکار دارم ؟
آرتور: سوده و یونا هم هست...البته تو پیش خودم می مونی
با شنیدن اسم یونا یهو انگار خواب از سرش پریده گفت
ملودی : من نمیام... ماشین نگه دار..حاضرم تنها بمونم ولی نیام..وایسا
آرتور: نمیشه با من میای...
با غر غر گفت
ملودی: من حوصله یونا ندارم...من نمی خوام اون دیوونه تحمل کنم..من ول کن بزار بمونم پیش هه نام
آرتور: که ازش اون کوفتی بگیری لب بهش بزنی
- ۱۱.۶k
- ۲۳ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط