برهان برزنجی

استاد "برهان برزنجی" (به کُردی: بورهان بەرزنجی)، شاعر و نویسنده و روزنامه‌نویس کُرد، زاده‌ی ۱۹ مارس ۱۹۶۰ میلادی، در شهر طوزخورماتو (به کُردی: دوزخورماتوو) در استان کرکوک است.
وی آثار مختلفی را تاکنون چاپ و منتشر کرده است، از جمله:
- صدای عشق، ۲۰۱۶
- از تو خشک نمی‌شوم، ۲۰۱۹
- ابر نیستم ولی برایت می‌بارم، ۲۰۲۳
و...

■□■

(۱)
[فتوا]
به فتوای کدامین درخت،
آشیانه‌ام را خراب و
شهد شیرین خوشبختی را به کامم تلخ می‌کنی؟!
گوشه جگرم را با چاقوی بران می‌تراشی
شیره‌ی آرزوهایم را به دشمنان می‌بخشی...
به فتوای کدامین درخت،
شیرینی وجودم را به سخره می‌گیری؟!


(۲)
به ابرهایی که از وطن تو می‌آیند،
خوش آمد می‌گویم!
هرچه‌قدر می‌خواهند ببارند،
بارانش را تنپوش تنم خواهم کرد.


(۳)
بگذار!
عجله نکن!
هنوز لباس خواب ستاره‌ها را ندوخته‌ام!


(۴)
آن لیوان آبی که با دست‌هایت
برایم می‌آوری،
آب دست زلیخاست!
از برای یوسف...
شفای تمام دردهایم است.


(۵)
سایه‌سار من است،
گیسوانت.
در سایه‌اش،
شادمانی‌هایم را پیدا می‌کنم...


(۶)
نازنینم!
پیراهنی که تو به تن می‌پوشی،
لباس روح من است!
در بهشت هم،
همان پیراهن را به تن خواهیم کرد من و تو...


(۷)
اگر تو پرتوی خورشید بودی
به هیچکس نمی‌دادمت!
شب‌ها اسم تو را بر سینه‌ی تمام ستاره‌ها می‌نوشتم
و پیراهن نورانی تو را تنپوششان می‌کردم
و خودم هم در میان گرمای این عشق آب می‌شدم.


(۸)
آی خوشکله!
تو هم تروریست خواهی شد،
اگر مرا با زیبایی‌ات بکشی!.


(۹)
پرده‌ها را کنار نزنید!
مبادا خورشید من بتابد و
خورشید دنیا خجالت زده شود و
جهان در تاریکی غرق شود!.


(۱۰)
الان چگونه‌ای؟!
آیا باران بر موهایت دست کشیده است؟!
یا که لباس‌هایت را خیس نکرده است؟!
باران چنین است!
دوست دارد، با مردم شوخی کند،
دست بکشد بر گیسوان زنان و پیرهن دخترکان و
دوباره، راهش را لبخند زنان پیش بگیرد
و غم و غصه‌اش را در جیب ما بگذارد...


گردآودی و نگارش و ترجمه‌ی اشعار:
#زانا_کوردستانی
دیدگاه ها (۰)

ترجمه‌ی شعرهایی از برهان برزنجی

رها فلاحی

قربان ولیئی شاعر صحنه‌ای

علیرضا خانی شاعر ایوانغربی

رمان سونادو پارت۱

پارت : ۲۰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط