هر که را دیدی دم از عشقش فراوان میزند

《هر که را دیدی دم از عشقش فراوان میزند
شک نکن طبل جدایی را هم آسان میزند》
با وفاداری غریبه بوده از روز ازل
حرف از مهر و وفا پیدا و پنهان میزند
با من عاشق که هستم بر سر پیمان او
بیوفایی میکند صد شعله بر جان میزند
با رقیبان دیدمش سرمست و گرم گفتگو
دیدمش با چشم ؛ اما سر به کتمان میزند
تا شوم شاکی که ای یاغی مرنجانم دگر
میدهد هشدار و دم از نقض پیمان میزند...
دیدگاه ها (۶)

دوست دارم که دلم هرچه بخواهد باشینه چنین پیش خلایق تو زبانزد...

اے گل زیباے من ، بسیار مے نازم به تُعشق من اے بهترین دلدار ،...

تو همان آینه ی عشوه و جادو بودیکه خدای کلک و حقه و نارو بودی...

چه باران بیاید،نیاید،نیامدبهاری به شکّ تو آید...نیامد !تو دل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط