در ازدواج سنتی مرد این قدرت رو داره تا هر وقتی که دلش بخ

در ازدواج سنتی، مرد این قدرت رو داره تا هر وقتی که دلش بخواد همسرش رو دِق بده اما طلاقش نده. فرزندان رو از دیدن مادرشون محروم کنه.
با یه نفقه اندک، خودش رو از هر شکایتی مبرا کنه و زنش رو از ادامه تحصیل، کار و خروج از کشور مثل آب خوردن محروم کنه.
در نقطه مقابل، زن هم اَهرم فشاری به نام "مهریه" داره که سه سوت میتونه بعد از عقد، آقا رو بندازه گوشه زندون و کل زندگیشو عندالمطالبه از چنگش در بیاره.
واقعا چطور میشه رابطه ای که قراره اَمن ترین رابطه انسانی باشه، توسط "ابزارهای قهری" کنترل بشه؟
در دنیای مدرنِ امروز، ما نگاه مون به ازدواج، بایستی یک نگاه مساوی با حقوق برابر باشه. اگر غیر از این بخواد باشه، خیلی نمیشه به سلامت، ثبات و پایا بودنش اعتماد داشت.
به عنوان یک روانشناس که با زوجهای متعددی کار کرده ام، متوجه شدم عده ای از خانومها از "مهریه" به عنوان یک تضمین برای حفظ زندگی یاد می کنن. درحالیکه هرگز "مهریه" کارکردی در حفظ یا بهبود کیفیت زندگی مشترک نداره. اگر هم به عنوان یک زن تصور می کنید مردی که حاضر میشه مهریه سنگینی برای شما ببنده، یعنی به شما علاقه وافری داره، یا اینکه با مهریه مردی رو می تونید برای خودتون داشته باشید، سخت در اشتباهید. یا شما آقایی که فکر می کنی با ندادن "حق طلاق" به زنِ دنیای امروز، زنت تو مشتته و می تونی سر به راه نگهش داری و افسارت رو (دور از جون همه خانومها) دور گردنش بندازی، زهی خیال باطل.
اینا یه مشت کلیشه هایی هستن که خیلی وقته تاریخ انقضاشون به سر اومده. واقعا چرا یه پسر بایستی اول زندگیش یه گونی سکه طلا بدهکار زنش باشه؟! یا اینکه چرا زنی نباید حقی برای پیشقدم شدن در پروسه طلاق داشته باشه؟
حق حضانت فرزند چرا اتوماتیک با مرده؟
حق اشتغال، حق تحصیل و سایر حقوق انسانی چرا باید از زن گرفته بشه و اجازه اش به مرد داده بشه؟! درسته که قانون، حقوق برابری رو بین منِ مرد و شمای زن در نظر نگرفته، ولی شعور منِ مرد، بایستی من رو موظف کنه که تک به تکِ اختیاراتی که به من اعطا شده رو برای طرف مقابلمم بپذیرم.
و یک زنِ تحصیلکرده و امروزی هم باید بدونه دلیلی نداره فرد دیگه ای رو در شروع زندگی بدهکار خودش کنه. به نظرم مردی که حاضر نیست حقوق طبیعی شما رو به عنوان یک زن، به رسمیت بشناسه و سفت و سخت پای ندادنِ حق طلاق وای میسته و به هیچ وجه حاضر نیست بابتش دیالوگی برقرار کنه، یه جای کارش میلنگه. یا خانومی که به هر روشی پای مهریه وامیسته و هیچ کوتاه نمیاد، اون هم می لنگه. .