پارت

پارت۲۵
فصل دوم
خواهر تهیونگ از وقتی توی کما بود به خون نیاز داشت و باید کسی بهش خون میداد
جین ائه از این موضوع با خبر شد دلش می‌خواست کسی رو نجات بده درسته که خودش باردار بود ولی میخواست به خواهر تهیونگ کمک کنه پس شروع کرد به خون دادن
هر هفته خون زیادی و به صورت فرد ناشناس به خواهر تهیونگ میداد که باعث میشد خودش ضعیف بشه
جین ائه با این کارش داشت درحق خودش ظلم میکرد و براش اهمیتی نداشت
بی تفاوت به همه چیز زندگی میکرد و چیزای زیادی دیگه براش اهمیت نداشتن

بعد از ۲ ماه زندگی تهیونگ و ای شن رابطه خوبی نداشتن
تهیونگ و ای شن همیشه سر هر چیز کوچیک و بزرگی باهم دعوا داشتن و همیشه قهر بودن و ای شن هم اکثر وقتا اصلا خونه نمیومد
ای شن جین ائه رو زیر نظر داشت وقتی فهمید همش میره دکتر تصمیم گرفت بفهمه چرا همیشه میره دکتر اونم سر یه موقع خاصی از ماه
به بیمارستان رفت و بعد از خارج شدن جین ائه از اتاق دکتر وارد شد
دکتر:بفرمایید
ای شن:من خواهر اون دختری هستم که الان اینجا بود چند وقتیه اخلاقش و رفتارش فرق کرده میشه بگید چش شده ما واقعا نگرانشیم
دکتر:یعنی بهتون نگفته ایشون الان دوماهه باردار هستن
ای شن:چی این حقیقت داره
دکتر: بله درسته ولی بدنشون خیلی ضعیف تر از چیزی هست که بتونه یه بچه رو نگه داره و ممکنه سر کوچک ترین اتفاق بچه رو ازدست بدن
ای شن:میتونه سقط کنه
دکتر:خطرش زیاده
ای شن:میتونین یه آزمایش بگیرین میخوام مطمئن بشم پدر بچش کیه
دکتر :بله البته فقط کی میخواین این آزمایش انجام بشه
ای شن: تا چندروز آینده فقط میخوام بامن هماهنگ باشید
دکتر:باشه حتما
ای شن:ممنون
و از بیمارستان بیرون رفت این بدترین خبری بود که شنیده بود اگه تهیونگ میفهمید چی
قطعا ای شن و ول میکرد پس باید یه راهی پیدا میکرد تا بتونه به هدفش برسه
هدف اون پول و ثروت تهیونگ بود با اینکه تهیونگ هم دوست داشت ولی بهش خیانت میکرد و فقط میخواست پول تهیونگ و بالا بکشه
................
دیدگاه ها (۰)

پارت۲۶فصل دوم ای شن با دکتر هماهنگ کرده بود و از اونجایی که ...

پارت۲۷فصل دومجین ائه قبول کرده بود فکر میکرد ای شن از هیچی خ...

چرا گزارش میکنین؟پارت۲۳فصل دومروز عروسی فرا رسید هیچ کس نتون...

پارت۲۴فصل دومهق هقاش کل خونه رو برداشته بود البته حق هم داشت...

جیمین فیک زندگی پارت ۶۷#

جیمین فیک زندگی پارت ۶۶

پارت : ۱۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط