کاش من

.
.کاش من
یکی از همان زنانی بودم
که هیچگاه تو را ندیده اند
همانها که نمیدانند
چقدر تو خوب ، لبخند میزنی به دوربین ها
و چقدر آشفتگی موهایت به آدم آرامش میدهد
همانها که نمیدانند
پیراهن های یاسی هم می توانند خوشبخت باشند...
کسی شبیه تو
هر شب پشت پلکهای من بیدار میشود
و با لهجه ای که من نمیدانم شعر های تو را می خواند
و من بلند بلند با او هم صدا میشوم...
بیچاره مادرم که هر صبح نگرانیش را با فنجان چای به اتاقم می آورد
تو را ندیده اما
تمام شعرهایت را شنیده در خواب های من!
و بیچاره من
که برای تو شبیه تمام زنانی هستم که تو را ندیده اند ...
باور کن
اینجا زنی هرشب
با یاد تو به خواب میرود
و هر صبح شعری متولد میشود
که نیمی از اوست و نیمی از تو... .
دیدگاه ها (۵)

زغال های خاموش راکنار زغال های روشن میگذارندتا روشن شودچون ه...

رَفتَم قبرِستان و اَز اَهالی                                ...

فال می خواهم بگیرم... می شود نیت کنی؟میشود با این غزل،احساس ...

.آرزویمبا ” تو ” بودن است!امانه به بهای پا گذاشتن روی آرزوی ...

همچون شعر سپید زیباست ‌و رویای شیرین ِخواب های مرا ...به صبح...

رز سیاه پارت۶ یکم منحرفیه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط