آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد

آنکه دائم هوس سوختن ما می‌کرد ،
کاش می‌آمد و از دور تماشا می‌کرد

سخت دلتنگ شدم ، خانه‌ی صیاد خراب !
کاش روزی قفسم جانب صحرا می‌کرد

این همان وادی عشق است که هر لحظه ،‌ فلک
بهر مجنون ستمی تازه مهیا می‌کرد !

خویشتن را به سوی کوی شهادت می‌دید
عصمت آن روز که وصل تو تمنا می‌کرد ...

#عصمت_بخارایی
دیدگاه ها (۱)

از ابتدا بیهوده می‌بارند باران‌هابهتر نخواهد شد کمی حال بیاب...

ای کاش چو پروانه پری داشته باشمتا گاه به کویت گذری داشته با...

از سر زلف تو پیداست که پیمان شکنینه عجب از تو که پیمان محبان...

نامِ من عشق است وغوغا کرده ام پیش از این صد فتنه برپا کرده ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط