گردوها را ریخته ام روی پارچه

گردوها را ریخته ام روی پارچه
یکی یکی می کوبمشان
همه را خرد می کنم
پوست و مغزها در هم می روند،
حوصله ندارم جدایشان کنم...
انگار امروز هر چه داشتم بر سر این بی زبان ها خالی شد،
چقدر شبیه مغز آدمیزاد هستند
همان آدمی که گاهی همه چیز سرش خراب می شود...
دیدگاه ها (۳)

...

💍💎

گاهی تنها سکوت لازم است .

همسرانه💙💍💎

باح باح🫢کاردن اومدددد..انشرلی😔🥀یکی رو هم نداریم برا ما لقب ب...

#رویای #جوانی #پارت_۴داشتم قدم میزدیم با هیونگی که دیدم همه ...

پارت : ۳۰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط