ما نمیتونیم عاشق هم باشیم پارت: 3
«تهیونگ ویو»
از اینکه اونا اینجا دیدم تعجب نکردم چون اینجا رستوران هست و کسی بخواد میتونه بیاد پس توجهی نکردم و رفتم نشستم
جین: پسرا سفارش بدهید امشب به حساب منه
جونگکوک: واو جین هیونگ میخواد خرج کنه پس امشب حسابی برشکسته ات میکنم (خنده)
تهیونگ: دقیقاً (خنده)
«لیا ویو» منو دخترا تصمیم گرفتیم رفتیم رستوران چون خیلی گرسنه بودیم بخش VIP رزرو کردیم و رفتیم سر میز خودمون نشستیم بعد 1 ساعت دیدیم اعضا گروه بی تی اس اومدند یکمی تعجب کردم اما توجهی نکردم اما صدای خنده پسرا تا میز میومد و سرگرم بودند من به تهیونگ نگاهی کردم واقعا خوشگل میخنده محو تهیونگ شده بودم که....
میا: از زمین به لیا دختر تو از توجهی به حرفای ما کنی؟
لیا: چی... اممم ببخشید حواسم نبود چی گفتی؟
از اینکه اونا اینجا دیدم تعجب نکردم چون اینجا رستوران هست و کسی بخواد میتونه بیاد پس توجهی نکردم و رفتم نشستم
جین: پسرا سفارش بدهید امشب به حساب منه
جونگکوک: واو جین هیونگ میخواد خرج کنه پس امشب حسابی برشکسته ات میکنم (خنده)
تهیونگ: دقیقاً (خنده)
«لیا ویو» منو دخترا تصمیم گرفتیم رفتیم رستوران چون خیلی گرسنه بودیم بخش VIP رزرو کردیم و رفتیم سر میز خودمون نشستیم بعد 1 ساعت دیدیم اعضا گروه بی تی اس اومدند یکمی تعجب کردم اما توجهی نکردم اما صدای خنده پسرا تا میز میومد و سرگرم بودند من به تهیونگ نگاهی کردم واقعا خوشگل میخنده محو تهیونگ شده بودم که....
میا: از زمین به لیا دختر تو از توجهی به حرفای ما کنی؟
لیا: چی... اممم ببخشید حواسم نبود چی گفتی؟
- ۸۹۶
- ۲۹ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط