کنج حیاط خانه ی خود بین بسترش
کنج حیاط خانه ی خود، بین بسترش
بانو رسیده بود به ساعاتِ آخرش
خیره به گوشه ای شده بود و یکی یکی
رد می شدند خاطره ها ز برابرش
بانو رسیده بود به ساعاتِ آخرش
خیره به گوشه ای شده بود و یکی یکی
رد می شدند خاطره ها ز برابرش
- ۲۷۰
- ۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط