بودنت را گشته ام من لابه لای دفترم

بودنت را گشته ام من لابه لای دفترم
از تمام ِ شعرهای دفترم عاشق ترم
لابه لای این غزل ها من تو را گم کرده ام
تازه می فهمم خداوندا چه آمد بر سرم
جاده ها را می روم ، این ردِّ پاها مال توست!
بینهایت رفته ای ، بیهوده فکر ِ آخرم
بوسه ات را جا گذاشتی روی نبضِ شعر ِ من
آه از این آتش که زیرش بدتر از خاکسترم
با هوای تلخِ تهران عشق بازی می کنی
من برای با توبودن از هوا هم کمترم؟
غرقِ شعرت می شوم، شاید به دریا رفته ای
بی تو از دریای شعرت مرگ را می آورم
تا خدا هم می روم، شاید تو پیشش مانده ای
از خدا می خواهمت ، با قلبِ همچون کفترم
از خدا هم دورتر رفتی ولی این را بدان
باز هم هستی و می خندی میانِ دفترم🌹
دیدگاه ها (۱)

میتوانم عشق را درچشم تو جاری کنم؟نازچشمت را به هر قیمت خریدا...

لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم ... تا بخوانی و بفهمی چقد...

کاش باورت نشود که چقدر دوستت دارم تا تمام عمر آن را به تـ...

گفته بودی یک دل بی کینه داری ،میخرمدر بغل زخمی درون سینه دار...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

پارت23

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط