برای دخترانی که شب های زیادی زیر نور ماه گریه کردن یا دخ

برای دخترانی که شب های زیادی زیر نور ماه گریه کردن، یا دخترانی که زیر نور همون ماه مورد تعرض قرار گرفتند.
برای اون دختری که همسن ماست ولی حالا در زیر خاک های این زمین خوابیده.
جان این دختران و پسران بر نمی‌گرده، اشک چشم والدینشون خشک نمیشه.
برای دختری که مجبور بود اون زیبایی رو پنهان کنه، یا برای پسری که باید اون تفاوت رو می‌پوشوند.
شاید قبلا هم گفته باشم، اما...این دنیا اصلا قاضی خوبی ندارد.
وگرنه چرا یک سری ها به خاطر افکار پوسیده دیگران باید دست به خودکشی بزنند؟ یا فقط برای فرار از این دنیایی که براشون ساختند جون بکنه که آخرش چی؟
یه زندگی که می‌تونست توی خاک خودش داشته باشه رو جای دیگه تجربه کنه؟
من فقط ناراحتم، یا دلسرد.
از اینکه باید مرگ همسن های خودم رو ببینم و عذاب بکشم.
لطفاً تمومش کنید، این کُشتاری رو که راه انداختید.

-سیاژ
دیدگاه ها (۳)

Part:63بعد از اون روزی که برای هر دو نفر سرشار از آرامش بود،...

Part:64به قدری شلوغ بود که اگر از بابا به اون صحنه نگاه میکر...

Part:62بعد نگاه عجیب غریب تهیونگ به امیلی، سِیلی از سوالات د...

Part:61در جدال بین منطق و احساس... برنده‌ای نداریم و همانطور...

پیامی از طرف ادمین ..

~حقیت پنهان~

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط