به حرمت

به حرمت
نان و نمکی که با هم خوردیم
نان را تو ببر
که راهت بلند است
و طاقتت کوتاه ...
نمک را بگذار برای من !
میخواهم
این زخم
تا همیشه تازه بماند ...

#شمس_لنگرودی

‎‌‌‌
دیدگاه ها (۱۰)

-شاید یک روز به نـدیدنتبـه نشیدن صدایتو به جای خالی اتعادت ک...

« یـــــاد تـــــو» حــــــس قشنـــــــگی ست کــــه در « د...

زمان زود میگذرد...بی‌بی ها هم یک روز نی‌نی بودند،فقط گذر زما...

یک روز چشمانم را باز می‌کنم می‌بینم که تو دیگر نیستی عزیزت...

تو که نیستی عقربه‌های ساعت دو سوزن کندند که بیهوشی تزریق می ...

کاش می‌شدذره‌ای از قلبِ مهربان تو رازنجیر کنم و به گردنم بیا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط