آقای لی اومد به همراه همسر هررش
آقای لی اومد به همراه همسر هررش
ایششش لباسشو نگاه
نامجون :سلام آقای لی
(همه حرف های پسرا با سردی هستش)
لی:سلام خوش اومدید
مادر آت:خوش اومدید (عشوه)
سر حرف بودیم که گفت چند تا از خدمه های اینجا رو ببرید واسه خودتون
یه هدیه در نظر بگیرید اینو
اههه مردیکه هرزه
اما ...این خوبه ها
به دختره که اول از همه چشممو گرفت اشاره کردم
اونو میخایم
لی: اون یه هرزه تمام عیاره و علاوه بر اون یه دست و پا چلفتی احمقه
همه پسرا با هم عصبی شدن
پرسیدم
برای چی؟
لی:راستش اون دختره خودمه اما ازش بدمون میاد اگر هم میخایدش به عنوان خدمت کار ببریدش
آت رو یهویی انداختم رو کولم و رفتیم
همش جیغ جیغ میکرد و گریه میکرد
آخه چه کیوته وقتی گریه میکنه
آت:هققق چرا منو دزدیدینن هققق (کیوتت)
ادمین ویو
همه پسرا با کیوتیش خل شده بودن ....
ادامه برای بعد اوکی🌝
ایششش لباسشو نگاه
نامجون :سلام آقای لی
(همه حرف های پسرا با سردی هستش)
لی:سلام خوش اومدید
مادر آت:خوش اومدید (عشوه)
سر حرف بودیم که گفت چند تا از خدمه های اینجا رو ببرید واسه خودتون
یه هدیه در نظر بگیرید اینو
اههه مردیکه هرزه
اما ...این خوبه ها
به دختره که اول از همه چشممو گرفت اشاره کردم
اونو میخایم
لی: اون یه هرزه تمام عیاره و علاوه بر اون یه دست و پا چلفتی احمقه
همه پسرا با هم عصبی شدن
پرسیدم
برای چی؟
لی:راستش اون دختره خودمه اما ازش بدمون میاد اگر هم میخایدش به عنوان خدمت کار ببریدش
آت رو یهویی انداختم رو کولم و رفتیم
همش جیغ جیغ میکرد و گریه میکرد
آخه چه کیوته وقتی گریه میکنه
آت:هققق چرا منو دزدیدینن هققق (کیوتت)
ادمین ویو
همه پسرا با کیوتیش خل شده بودن ....
ادامه برای بعد اوکی🌝
- ۱.۹k
- ۲۳ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط