داداش
داداش؟
هوپی. مینسو مینسو بیدار سو(داد)
جین. چیه چی شده
هوپی. تکون نمیخوره سعی کردم بیدارش کنم اما بیدار نمیشه
نامی. میاد رو تخت اروم سعی میکنه بیدارش کنه
هووی. فایده نداره نمیشه
کوک. چرا وایسادین بدویین ببریمش بیمارستان
جیمین. من بغلس میکنم ته توم برو ماشینو روشن کن
ته. اوکی
(تو ماشین)
یونگی. مینسو داداشی گلم چشماتو باز کن ببین داری مارو بدجوری میترسونی ها
نامی. وای اگه چزیش بشه چی(بغض)
ته. خدانکنه داداش ابنطوری نگو من مطمعنم که فقط فشارش افتاده الان بریم یه سرم بزنیم درست میشه مگه نه مینسو(سعی داره با لبخند بغض غم انگیزشو قایم کنه)
کوک. خدای من خواهش میکنم چیزیش نشه
جیمین. رسیدیم
یونگی. من میارمش
هوپی. اوکی
یونگی. خانم پرستار
√بله چیشده
🤍فعلا تا همینجا بسه بقیشم بعد غذا🤍
هوپی. مینسو مینسو بیدار سو(داد)
جین. چیه چی شده
هوپی. تکون نمیخوره سعی کردم بیدارش کنم اما بیدار نمیشه
نامی. میاد رو تخت اروم سعی میکنه بیدارش کنه
هووی. فایده نداره نمیشه
کوک. چرا وایسادین بدویین ببریمش بیمارستان
جیمین. من بغلس میکنم ته توم برو ماشینو روشن کن
ته. اوکی
(تو ماشین)
یونگی. مینسو داداشی گلم چشماتو باز کن ببین داری مارو بدجوری میترسونی ها
نامی. وای اگه چزیش بشه چی(بغض)
ته. خدانکنه داداش ابنطوری نگو من مطمعنم که فقط فشارش افتاده الان بریم یه سرم بزنیم درست میشه مگه نه مینسو(سعی داره با لبخند بغض غم انگیزشو قایم کنه)
کوک. خدای من خواهش میکنم چیزیش نشه
جیمین. رسیدیم
یونگی. من میارمش
هوپی. اوکی
یونگی. خانم پرستار
√بله چیشده
🤍فعلا تا همینجا بسه بقیشم بعد غذا🤍
- ۱۰.۲k
- ۱۸ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط