عشق و قمار

|•عشق و قمار💔🙂•|

#PART_23
#رها
هزار تا فکر بد و بدت. تو فکرم میومد هیچی یادم نمیادش...
وای انقد گریه کردم که جون تو بدنم نبودش :)
اما نمیتونم جلوی خودمو بگیرم

#طاها
از اتاق رها اومدم ببرون انقدر که گریه کرد دلم سوخت خب من دوسش دارم چرا بهش نگم.؟
رفتم تو اتاق رها...
رها:طاها برو بیرون
طاها:میخام یچی بت بگم که دیگه گریه نکنی باشع اشکاتو پاک کن
رها:باشع ولی بعدش تنهام بزار
اشکاشو پاک کرد رفتم جلوش نشستم دستاشو گزاشتم تو دستم و شروع کردم.‌..
طاها:عا رها شاید حرفی که میگمو باور نکنی اما من دوست دارم خیلیم دوست دارم جدیدا عاشقت شدم اصلا چرا نباید بع عشق زندگیم دست بزنم و باهاش رابطه نداشته باشم هاع؟!
بعد از حرفم دستمو بردم دور کمرش و کشیدم سمت خودم لباشو آروم بوسیدم...
که یهو...

•ادامه دارد💦🤍•
•انرژی کامنت💜🌸•

sagar🥰🥰
دیدگاه ها (۱)

|•عشق و قمار💔🙂•|#PART_24#رهاباحرفای طاها ی طوری شدم...میگفت ...

|•عشق و قمار💔🙂•|#PART_25#طاهااز دیشبه رها غذا نخورده...دلم آ...

|•عشق و قمار💔🙂•|#PART_22#طاهارفتم تو اتاق لباسای رهارو عوض ک...

|•عشق و قمار💔🙂•|#PART_‌21#رهاخیلی خورده بودم تو حال خودم نبو...

پارت 2. خیانت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط