دلبرا

دلبرا
در هوس دیدن رویت
دل من تاب ندارد
نگهم خواب نداردقلمم
گوشه دفتر
غزل ناب ندارد
همه گویند به انگشت اشاره
مگر
این عاشق دلسوخته ارباب ندارد
در گذرگاه زمان
خیمه شب بازی دهر
با همه تلخی و شیریی خود می گذرد
عشقها می میرند
رنگها رنگ دگر می گیرند
و فقط خاطره هاست
که چه شیرین و چه تلخ
دست ناخورده به جا می مانند...


دیدگاه ها (۱)

امشب غزل ساده ی من ناب ترین شدمهتاب در آغوش تو مهتاب ترین شد...

❣مهــــربــانــا❣زهمه دست کشیدم که توباشی همه ام با تو بودن ...

❤❤❤

اوساده و عاشقانہ آمدبا شعر و گل وترانہ آمدیکـباره عجیب وبے و...

#سلام_امام_زمانم❤️#مهدی_جان ...🌼🍃🌷 در هوس دیدن رویتدل من تاب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط