چشمان اش صندوقچه

چشمان اش صندوقچه
اسرار بود
من اما در انها
غم را می دیدم
شبیه غم پنهان شده
در کویر
غم غروب جایی غریب
غم گمشده ای در دریا
یا شاید فقط
بازتاب روح من بود
در ان ایینه


#امیرعلی_قربانی

https://telegram.me/chekamehaibaran
دیدگاه ها (۲۱)

تو برای منهمان رویای پرواز انسان بودیهمان قدر محالهمان قدر ز...

می سوزد گلیدود ان سراب عود و اسپند استبرای پروانه.زیباست شعل...

من ام یجیب راپیش چشمان تو می خوانم به خلوت چون می رسمالاهیال...

پاییز رفت و عاشق نشدی هنوزسرما رسید و دل گرم نشدی هنوزکسی بر...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

Lucky victim of Halloween night جوهر خون و آخرین نفس دختر و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط