کاغذی را روبهرویم نهاد و گفت بنویس از خیرهکننده ترین تص

کاغذی را روبه‌رویم نهاد و گفت بنویس از خیره‌کننده ترین تصویری که می‌توانی ببینی . من هم از تو نوشتم، از چشم‌هایت و از حسِ بودنت، از گرمای آغوشت و از زیبایی‌ لبخندت، اما کاش کاغذ می‌توانست مفهوم بی‌نقصیِ وجودت را در خود جای دهد؛
دیدگاه ها (۱۰)

رز صورتی بوی خیلی خاصی میده..

اون فراتر از الهه‌اس .. اونقدر میپرستمش که بخواد خدای من شه

ساختمان های مارسی خیلی وقته دیگه بوی عشق اوژنی و ژنرال رو نم...

تو  فروغ  ارزوهای منی تو را دست کدامین قاصدک بسپارم .. ؟ که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط