یک سینه سخن!

افتد اگر این بار گذارم با تو!
یک سینه سخن نگفته دارم باتو!

گر دست دهد دمی نشینی بامن
سر واکنم از راز نهانم باتو!

آن سان که گره ز گیسویت باز کنی
لب واکنم و عقده گشایم باتو!

لبریز چنانم ز تمنا که کنون
از خود شده و گرم خیالم باتو!

افسانه ی شیرین غزل های منی
فرهادم و عشق می نگارم با تو!

یعقوب دل از هوای کنعان افسرد
یک پیرهن عطر تازه خواهم با تو!

در حسرت "باران" نگاهت "خیس" است
چشم من و روز وشب ببارم باتو!

#حسن_زارع
#خیس_باران
#شیراز_۱۸شهریورماه_۱۴٠۲
#غزل
#دوبیتی
#غزلسرا
#عشق
#عاشقانه
#ادبی
#ادبيات_فارسی
#عکسنوشته
#باران
#شعرکوتاه
#شعرانه
#شاعران
#شعر_امروز
#شعرپارسی
#شعرمعاصر
#شعروآینه
#شیراز
#حافظ
#نزار_قبانی
#فاضل_نظری
#شهریار
#هوشنگ_ابتهاج
#نظامی_گنجوی
#وحشی_بافقی
دیدگاه ها (۱)

ابیات پراکنده!

حضرت عشق مادر

آبی دریاها

گرگ دهن آلوده ی یوسف ندریده!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط