مولانا
مولانا :
عشق را بی معرفت معنا مکن
زَر نداری مشت خود را وا مکن
گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها زشت و زیبا مکن
خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن
ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن
زَر بدست طفل دادن ابلهی ست
اشک را نذر غم دنیا مکن
پیرو خورشید یا آئینه باش
هر چه عریان دیده ای افشا مکن ...
عشق را بی معرفت معنا مکن
زَر نداری مشت خود را وا مکن
گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها زشت و زیبا مکن
خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن
ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن
زَر بدست طفل دادن ابلهی ست
اشک را نذر غم دنیا مکن
پیرو خورشید یا آئینه باش
هر چه عریان دیده ای افشا مکن ...
- ۱.۶k
- ۰۱ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط