من امشب

من امشب
تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام اندیشه ی فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب
خواب و بیدار است

شراب شعر چشمان تو
هوا آرام،
شب خاموش،
راه آسمان ها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی
می کند پرواز...



#فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۴)

من همانم که به دست تو گذشت آب از سرشاو که بعد از دیدنت شد غ...

آدم هایی هستند که دلبری نمیکنندحرفهای عاشقانه نمیزنند،چیز خا...

تنها نگاه بود و تبسم، میان ما تنها نگاه بود و تبسم.اما... نه...

هر وقت سرم را روی پاهای تو می گذارماز شدت آرامش و آسوده خیال...

فراز مردانی

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط