من هنوز هم منتظرم

من هنوز هم منتظرم.

من هنوز هم منتظر آرامشی هستم که سال هاست به من قول داده است زود بیاید و برایم موسیقی خوشبختی را بنوازند.

منتظرم که خستگی هایم از من خسته شوند و به سفری طولانی بروند.

منتظرم که لبخند،لباس قرمزش را بپوشد و با من شراب بنوشد.

منتظرم که ساعت ها بخوابند و من بتوانم طعم زندگی را بچشم.

میدانی غم انگیز است؛ آن روز که به خودت نگاه میکنی و میبینی “انتظار کشیدن ” را بهتر از هرکار دیگری بلدی...
دیدگاه ها (۰)

دلخوش به جمع کردن یک مُشت آرزواین شادی حقیر! همین است زندگی....

سنگمسنگِ سنگبی کم و کاستو چنان در آغوش فشرده‌ام خود راکه رها...

چیزى بگوحرفى بزن از فردااما نه انقدر تلخ که دلم بلرزدو نه آن...

به خودت رحم کرده‌ای تا حالا؟ وسط یکی از آن جنگ‌های درونی، در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط