پارت یک

پارت یک @
رز :
ت خونه بودیم حوصلم سرفته بود به جیسو گفتم :
_جیسو
+ها ؟
_حوصلم سر رفته
+اوفف خو یه کاری کن رزی
_بد جنسه لومسه
بعد لیسا گفت :
+منم حوصلم سر رفته
جنی + منم
_خووووببب چیکار کنیم ؟¿🤔
لیسا + زنگ بزنین پسرا بیاین
_ها اونا دوس پسرای شمان من حال نمیکنم داشی 😑
جیسو +من موافقم رایم با اکسریته خانوم
_اوففف
بعد زنگ زدن گفتن میان منه بدبختم باس شام درست کنم و لیسا گرد گیری جیسو اتاقا و چیدمان (راحت ترین کارو واسه خودش میزارع 😑 ) جنیم جارو بعد کارارو تموم کردیم امدیم وسط ولو شدیم گفتیم باهم تموم شد 😄
بعد صدای زنگ امد همون از جا پریدیم و لباسامونو یه مقدار مرتب کردیم و چنیو فرستادیم دمه در منم رفتم کارای دیگه رو انجام بدم اومدن داخل رفتم از آشپز خونه بیرون و گفتم :
_سلام بچه ها
همهشون + سلام رزی
......‌
🌌 🌌 🌌 🌌 🌌 🌌 🌌 🌌 🌌 🌌 🌌 🌌 🌌
ادامه در پارت بعد 🖐
دیدگاه ها (۱۶)

پارت دو سهون :هنوز هم که هنوزه با دیدنش دلم میلزه ولی غرورم ...

پارت سه جنی : اوفف داشتم رو فوتبال دستی خواب میرفتم چرا این ...

😋

😍

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط