مردی وارد داروخانه شد و با لهجهای ساده گفت

مردی وارد داروخانه شد و با لهجه‌ای ساده گفت:
کرم ضد سيمان دارين ؟
متصدی داروخانه با لحنی تمسخر آميز گفت:
بله که داريم کرم ضد تيرآهن و آجرم داريم حالا خارجی ميخوای يا ايرانی؟
خارجيش گرونه ها گفته باشم!
مرد نگاهی به دستانش کرد و رو به روی فروشنده گرفت و گفت:
ازوقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده نميتونم دخترمو نوازش کنم .....
اگه خارجيش بهتره، خارجيشو بده!
لبخند روی لبان متصدی يخ زد!!!
واقعا چه حقير و کوچک است آن که به خود مغرور است.
چراکه نميداند بعد از بازی شطرنج
شاه و سرباز را دريک جعبه می‌گذارند .....
انسانيت و تقواست که سرنوشت ساز است ...
جايگاه شاه و گدا و دارا و ندار همه "قبر" است .....
مواظب باشم که : «تقوا» با یک «تق» «وا»نرود!!!!!

برای رسيدن به "کبريا" بايد نه "کبر" داشت نه "ريا"!!! 🍃🍃
دیدگاه ها (۱)

🤲نماز خواندن این پرنده👆🦜قرآن چهارده قرن پیش نه تنها نباتات ب...

😓😓😓

🎥 پیاده‌روی اربعین و بداخلاقی⭕️ توصیه مهم استاد فاطمی نیا (ر...

انسان سه گونه میمیرد:مرگ روحمرگ وجدانمرگ جسم مرگ روح یعنی : ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط