پارت

پارت۳
ات داشت لباس هاش رو جم می‌کرد
ات:اینا چجور پدر مادری هستن منو به یه قمار باز فروختن . گریه
ات تمام لباس هاشو جمع کرد و اشک هاشو پاک کرد و رفت پایین و کوک رو دید که داخل سالن نشسته

ویو کوک: تو سالن رو مبل نشسته بودم که ات اومد پایین یه لحظه مهو دیدنش شدم خیلی خوشگل بود احمق پدرش که اونو به من باخت هه
&اها بفرما اومد
-سلام
ویو ات:
وارد سالن شدم دیدم یه پسر خوش تیپ و جذاب نشسته بود ولی به روی خودم نیاوردم

ات:سلام ( سرد
+ باید ب.ب.بریم ... اوما . ابا با اینکه بهم بد کردید بازم دوستون دارم خداحافظ شاید برای همیشه 🙂
#$ گمشو برو دیگهه اه
_بیا بریم
+چشم
رفتن نشستن توی ماشین
+ارباب میشه برام توضیح بدید باید چیکار کنم ؟
_نیازی نیست خدمت کارم بشی
+چی پس باید چیکار کنم
_ دیدم چطوری زندگی کردی میخوام کمکت کنم
+و.و.ولی چرا ( بغض
_تو اولین نفری هستی که بهش کمک میکنم
+واقعا
_اره
+اگرم خدمتکار نباشم قوانینی هست که باید رعایت کنم هر چی نباشه شما مافیا هستید جاهایی باید وجود داشته باشه که نباید برم نه ؟
_ اهه بله درسته خوشم اومد دختر باهوشی هستی قوانین میشه
۱- باید بری مدرسه
۲_داخل کارام فضولی نکنی
۳- باید هر روز باهام بیای باشگاه باهام ورزش کنی
۴_ بی احترامی نکنی
همین
+هقق واقعا میزارید برم مدرسه 😭😢؟
_مگه نمیرفتی ؟
+ ن.نه
_پس یعنی سواد نداری ؟
+چرا من سواد دارم

شرط:
۱۰ لایک
۱۰۰کامنت
۸۳فالو
دیدگاه ها (۷۹)

پارت ۴_اها پس خوبه+می تونم یه سوال بپرسم _بپرس +چی صداتون کن...

کدوم خار ک.ص.ه ای پستم و گزارش کردهههه

عکس فیک ازدواج اجباری عوض شدد

وقتی توی استخر میکنتتنامجون : اهه بیبی خیلی حال داد_____جین ...

واییی باورم نمیشه دارم پارت میزارم و خب باید بگم ادامیننن گل...

عشق در دل مافیاپارت ۱۰ساعت ۴:۴۰ عصر آنچه گذشت: نقاشیم تموم ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط