یک زندگی یک تکه خوشبختی یک چادر مشکی معمولی
یک زندگی یک تکه خوشبختی، یک چادر مشکی معمولی
دیوار _در، دیوار _ جارختی، یک چادر مشکی معمولی
پشت تریبون های آزادی، بحث حقوق نسبی یک زن
یخچال و گاز و تخت و روتختی، یک چادر مشکی معمولی
مادر کنارم پشت میزش بود، هی عینک اش را جابه جا می کرد
می دوخت با سرما و سرسختی، یک چادر مشکی معمولی
حالا منم یک زن که از دنیا چیزی نصیب اش نیست غیر از چی؟
غیر از سیاهی، خستگی، سختی، یک چادر مشکی معمولی
من زنده ام اما بگو مرده ست وَ گریه کن تا که بیاندازند
بر قاب عکس روی پا تختی، یک چادر مشکی معمولی
✍ آیدا دانشمندی
دیوار _در، دیوار _ جارختی، یک چادر مشکی معمولی
پشت تریبون های آزادی، بحث حقوق نسبی یک زن
یخچال و گاز و تخت و روتختی، یک چادر مشکی معمولی
مادر کنارم پشت میزش بود، هی عینک اش را جابه جا می کرد
می دوخت با سرما و سرسختی، یک چادر مشکی معمولی
حالا منم یک زن که از دنیا چیزی نصیب اش نیست غیر از چی؟
غیر از سیاهی، خستگی، سختی، یک چادر مشکی معمولی
من زنده ام اما بگو مرده ست وَ گریه کن تا که بیاندازند
بر قاب عکس روی پا تختی، یک چادر مشکی معمولی
✍ آیدا دانشمندی
- ۱.۲k
- ۲۸ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط