دلیل نجنگیدن مولا امیرالمومنین صلوات الله علیه با دو بت ق

دلیل نجنگیدن مولا امیرالمومنین صلوات الله علیه با دو بت قریش،ابوبکر و عمر لعنمها الله،در کلام خود حضرت


از اسحاق بن موسی از پدرش امام کاظم علیه السلام و او از حضرت صادق علیه السلام به واسطه پدران گرامی ایشان علیهم السّلام نقل است که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در کوفه مشغول ایراد خطبه ای بود که در آخر آن فرمود:

بدانید که من از مردم به خود مردم سزاوارترم، و من از آن روز که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله وفات یافت، پیوسته مورد ظلم واقع شده ام.
پس اشعث بن قیس برخاست و گفت: ای امیر المؤمنین، از وقتی به کوفه آمده اید، در تمام خطبه‌ها این جمله را که «من از مردم به خود مردم سزاوارترم، و من از آن روز که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله وفات یافت پیوسته مورد ظلم واقع شده ام» را فرموده اید، پس برای چه ابوبکر و عمر ولایت یافتند، و برای چه با شمشیر خود برای دفاع حقّت نبرد نکردی؟

حضرت امیر علیه السّلام به او فرمود: ای پسر شرابخوار، سخنی پرسیدی، پس جواب آن را بشنو: به خدا سوگند، ترس و کراهت از مرگ، مرا از این کار بازنداشت و تنها چیزی که مرا از این کار بازداشت، عهدی است که با رسول الله صلّی اللَّه علیه و آله داشتم.زیرا آن حضرت به من خبر داده بود که:
«امّت من تو را جفا و مکر روا می‌دارند، و پیمان و وصیّت مرا در باره ات نقض می‌کنند، و این را بدان که تو نزد من به منزله هارون نسبت به موسی هستی. »

پس من گفتم: ای رسول خدا، در آن زمان وظیفه من چیست؟

فرمود: «اگر یار و یاوری یافتی با آنان مبارزه کن و حقّ خود را بگیر، در غیر این صورت دست نگهدار و خون خود را حفظ کن، تا هنگامی که مظلومانه به من ملحق گردی. »

و چون رسول خدا صلی الله علیه و آله وفات کرد، مشغول تجهیز و دفن جسد مبارک آن حضرت و فراغ از آن شدم. سپس سوگند یاد کردم که جز برای نماز از خانه بیرون نروم تا وقتی که قرآن را یک جاجمع نمایم، و به تصمیم و قصد خود عمل نمودم.

و بعد از آن دست دختر پیامبر ودو فرزندم حسن و حسین را گرفتم و به خانه‌های اهل بدر و اهل سابقه در اسلام رفتم و تضییع حقّ خود را به آنان تذکّر دادم و یکایک ایشان را به یاری خود دعوت نمودم، ولی از میان ایشان تنها چهار نفر: سلمان، عمّار، ابوذر و مقداد دعوت مرا اجابت کردند، و جز آن چهار تن، کسی مرا یاری و مساعدت نکرد. و خویشان و اقوامم که می‌توانستم به کمک آنان برای اقامه دین خدا تکیه کنم، همه رفتند و تنها عقیل و عبّاس که نزدیک به عهد جاهلیّت بودند در میان اهل بیت من دیده می‌شدند، و از ایشان هیچ کاری ساخته نبود.

اشعث به حضرت گفت: ای امیر مؤمنان، عثمان نیز این گونه بود، چون یاوری نیافت از جنگیدن دست کشید تا اینکه مظلومانه کشته شد!

امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: ای پسر شرابخوار، این طور که تو قیاس کردی نیست، عثمان چون در جایگاه غیر خود نشست و لباس دیگری را بر تن کرد و با حقّ مبارزه کرد، حق او را به زمین زد و مقهور و مغلوب کرد.

سوگند به آنکه محمّد صلّی اللَّه علیه و آله را به حقّ مبعوث کرد، اگر در روز بیعت ابوبکر، تنها مرا چهل یار و همراه بود، هر آینه به جنگ برمی خاستم و در راه خدا جهاد می‌کردم، تا اینکه عذر من در مقابل حقیقت روشن گردد.
و ای مردم، بدانید که اشعث در پیشگاه پروردگار متعال به اندازه پر مگسی ارزش ندارد و در دین خدا پست تر از آب بینی گوسفند است.


📚 بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء 29/419 _باب 13 روایت دوم

تصویر کتاب:
https://bit.ly/2SGMDF9

⭕ ️لینک مطالعه متن عربی روایت:
http://lib.eshia.ir/11008/29/419


📚 الإحتجاج الناشر:مؤسسة الأعلمی للمطبوعات جلد : 1 صفحه : 190

#تبری


منهاج السنة "الرایَةُ الحیدَریَة"

#فاطمیه
دیدگاه ها (۵)

❌ دو کار زشت و خطرناک 💠 بعد از #پیامبر_اکرم صلی الله علیه ...

دارد صدای در و میخ و سینه می آیدهیزم ز نفرت و آتش ز کینه می ...

اعتراف عمر - و سوء العذاب - به ضرب و شتم فاطمه علها السلام ب...

️شام غریبان مادرم زهرا▪ ️#الـسلام‌علیڪ‌یاصدیقه‌الشهیدههمسایه...

🔰 شبیه حضرت خدیجه سلام الله علیها...🔸حضرت صديقه طاهره (سلام ...

یاعلیُّ ياعلىُّ ياعلىّ🍃✍ از عبدالله بن اسعد بن زاره نقل شده...

یاعلیُّ ياعلىُّ ياعلىّ 🌷✍ امام صادق عليه السلام از پدرشعليهم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط