The Rift Between Us

" The Rift Between Us "
part"⁷
,, زوئی ,,

چشمامو باز کردم با یادآوری اتفاقاتی که افتاده بود سریع به دستم نگاه کردم عجیب بود من که رگمو زده بودم و ا الان دستم مثل روز اولشه حتی لباسام هم دیگه لباس خواب های خودم که از چند روز پیش تنم بود نبود ، ندیمه ای با یه سینه غذا وارد اتاق شد ,, بیدار شدین ,, سریع گفتم ,, اینجا چخبره مگه من رگمو نزدم ,, ندیمه با ملایمت جواب داد ,, ملکه مارگریت شما رو درمان کردند ,, از اینکه یک ارمانگ با جادوش درمانم کرده بود بدنم مور مور شد ، ندیمه ادامه داد ,, باید گرسنه باشید براتون غذا آوردم ,, از اونجایی که خیلی گرسنه بودم رد نکردم ولی باز مشکوک گفتم ,, از کجا بدونم توش زهر نریختی اول خودت بخور ,, ندیمه سینی رو روی میز کنار تخت گذاشت کمی ازش خورد بعد از اینکه مطمئن شدم غذا سالمه شروع کردم به خوردن ، نمی‌دونم چه مدت بود هیچی نخوردم ، بعد از تموم کردن غذا دوباره یادم افتاد کجام رو به ندیمه گفتم ,, اون روی شغال کجاست ,, ندیمه با تعجب بهم نگاه کرد بعد از چند ثانیه گفت ,, شما نباید اینجوری صداشون کنید ایشون عالیجناب روی هستند ,, نیشخندی زدم ,, پس عالیجنابتونه حالا بگو کجاست ,, ندیمه جواب داد ,, بزارید بهشون اطلاع بدم ,, ندیمه از اتاق خارج شد و بجاش یه ندیمه دیگه وارد شد هه میترسن باز رگمو بزنم ، بلند شدم و تو آینه به خودم نگاه کردم لباس صورتی و توری تنم بود موهام هم مرتب بود ، حداقل بهم رسیدن ، بعد از چند دقیقه ندیمه برگشت تعظیمی بهم کرد و گفت ,, دنبالم بیاین ,, دنبال ندیمه رفتم

لایک و کامنت هرگز نشه فراموش😍
دیدگاه ها (۱)

سریال شهر دوریکی از زیباترین سریال های ترکی💖حتما ببینید🌼دو ف...

سریال کیمیای روحاگه نبینیش نصف عمرت بر باده👌🏼یه سریال کره ای...

پسر جذابم❤️‍🔥

" The Rift Between Us "part"⁶ ,, روی ,,در حالی روی مبل های ط...

" The Rift Between Us "part"² ,, زوئی ,,حیاط قصر با برف پوشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط