در دلم چیزی نهفته است

در دلم چیزی نهفته است
خبرش نیست برای احدی
خبری از یک راز
خبری از یک گل
گل رویای خیال
که بروید روزی
گل دهد خود روزی
باغ برپا کند آن گل به یقین
بوی عطرش به سماوات رسد
تا ز عطرش همه بیدار شوند
چشمها باز شود
تا بدانند مردم
که صادق بودم...!
دیدگاه ها (۷۰۰)

و درین لحظه که دلبه تمنای تو دارد آوازذهن من می خواهد کاغذ ر...

🌞 🌞 یکسال گذشت🌝 🌝 😣 بعضیهادلشون شکست😢...

در امتدادِ سرآغاز هر بند ـ سپید های- قافیه تنگبه سر سودای بی...

مهگُل جان ،درگذشت تِه جان مارِ تسلیت گِمبه 🌷 هیج کلمه ای ند...

بهار و خاکستر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط