زیبای پنهان

زیبای پنهان
پارت ۳
باورم نمیشد خودش باشه .... اون...اون آراد بود ..
رفیق صمیمی خواهرم که دوسال هیچ خبری ازش نبود...
➕️اراد؟؟؟خودتی
➖️بیتا ....ببین من برات توضیح میدم..
➕️چیو توضیح میدی ؟؟؟اینکه تنهاش گزاشتی؟(منظورش تینا)
➖️ببین بیتا من.....
➕️نمیخوام بشنوم😡
بلند شدم برم که دستم رو گرفت
➖️بزار توضیح بدم
➕️من نمیخوام
➖️بیتا...میگم بشین (یکم تن صداش رفت بالا)
➕️گفتم نمیخوام...بار آخرت باشه اسم منو رو زبونت میاری .....
دستم رو آزاد کردم و با عصبانیت از اونجا دور شدم...ولی این فکری که آراد چی میخواست بهم بگه ولم نمی‌کرد..

برگشتم خونه و به تکالیفم رسیدم فردا امتحان داشتم اونم عربیییی ...همیشه از عربی بیزار بودم .

(ویو صبح ساعت۶)
بیتااااا بیدار شو مدرسه دیر میشه..
➕️باشه بیدارم...و دوباره خوابیدم.
بیدار شو مگه با تو نیستم؟؟؟
➕️بیدار شدم دیگه اَهههه.
با عصبانیت رو تخت نشتم و شقیقه هام رو ماساژ دادم ....
بالاخره بلند شدم و رفتم دست و صورتم رو شستم و نشستم رو صندلی ..بعد خوردن صبحانه لباسام رو پوشیدم کیفم رو برداشتم و راه افتادم...
جلوی در بودم که .....

به نظرتون چی میشه ؟؟
با لایک و کامنتاتون بهم انرژی میدیناااا
دیدگاه ها (۴)

بگیناااااا

زیبای پنهان پارت ۴ باورم نمیشد کاوه برگشته بود ..بعد از مرگ ...

زیبای پنهان پارت۲بعد اینکه مدرسه تعطیل شد داشتم از کلاس میوم...

زیبای پنهان پارت ۱ (ویو بیتا) صبح روز اول بهار بود . به زور ...

#Our_life_again#ᏢᎪᎡͲ_⁴⁵توی جام چرخیدم.....یکی داشت صدام میکر...

#بد_بوی #پارت_۱۷ #الینا _چیکار میکنی دیوونه شدی؟_اره دیوونه ...

آن سوی آینه P35در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد (ویو ا....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط