امروز توو دفتر یهو نگاهم افتاد به تقویم روی میز کارم

امروز توو دفتر یهو نگاهم افتاد به تقویم روی میز کارم
دیدم بعد از چهار روز که از مرداد گذشته تقویم من هنوز توو تیر ماه مونده...
با خودم گفتم عین خیلی از ماها که توو یه روزی، دوره ای ، آدمی متوقف میشیم و هر روز دیگه ای که بعد اون روز میاد فقط تکرار همون یه روز خاص، همون یه آدم خاص، همون یه دوره خاصه برامون...
اگه من امروز یهو متوجه تقویم رومیزی نمیشدم و ورقش نمیزدم هیچکس دیگه دست به تقویم روی میز کار من نمیزد...
مراقب تقویم روزگارتون باشید
که به موقع ورق بخوره با دستای خودتون

#پریسا_زابلی_پور

@Aliniknamrad
دیدگاه ها (۲)

بچه که بودم فکر میکردم تنهایی یعنی وقتایی که هیشکی خونه نیست...

موهایت را پریشان کن ...بگذار تیتر یک روزنامه ها شوم !جوانی د...

از بس دوستت دارم فکر می کنم دیگر هیچ دوست داشتنی همرنگ دوست ...

نه که دلتنگت شده باشم ها نه فقط میخواهم بگویمبه پاهایتآمـدن ...

کیوتم چند روز دیگه تولدشه بیاید بجای ناراحت شدن براش آرزوی س...

قلب گمراه‌پارت 38بخش جالب مهمونی اون شب بخش هدایا بود. هر کس...

چند پارتی...Jealous little one💞Part2ماریا: بله رئیس...تهیونگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط