دماوند

باد و آتش
سوسو‌کنان
در جانِ جنگل افتاده‌اند

باران
دلش برای چوب‌های سوخته نمی‌سوزد
و دماوندِ شکوهمند
سفیدیِ برف را لمس نمی‌کند

تهران
در آغوشِ آلودگی
نفس‌هایش را
با سرفه‌های خشک
به خاک می‌سپارد

سینه‌های ما
شبیه جنگل‌های هیرکانیِ سوخته
نفس‌هایمان
به شماره افتاده

در بالای جنگل
به‌جای مه
دود پر شده
و مردم
منتظرند
برای نجات
یا شاید برای نابودی

این انسان است
که از مصرف‌گرایی
خفه می‌شود

چاره، عشق است
که در دلِ انسان می‌روید
چاره، باران است
که از آغوشِ عشق فرو می‌ریزد
چاره، شادی‌ست
که طلسم اندوه را می‌شکند

اما طلسمی سخت
و نفرینی دردناک
از دلِ مادری پسر مرده
یا پسری
که مادر را از دست داده
وطن را دربرگرفته

بیچاره وطن
که حتی گریه‌اش
به دود بدل شده
و فریادش
در ترافیک گم می‌شود
#دماوند #تهران #دود #الودگی #تورم #درد #فریاد #آتش #جنگل #طبیعت #ظلم
#وطن #الیت
دیدگاه ها (۰)

اینترنت سفید

آتش

هوش دستی

بدون شرح

بی مهری به طبیعت

چپتر ۱۰ _ سقوط سایهسال ها از روزی که باربارا دوباره به دنیا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط