وقتی برادر دوستت بود

وقتی برادر دوستت بود ...
پارت چهاردهم
__________
ویو ا.ت
کوک بلند شد و رفت که ...
بلند شدم سریع سمتش رفتم دستش رو گرفتم
+کوک وایستا ...
_ولم کن (داد آروم)
حرکت کرد سمت خیابان که...
+کوککک (جیغ)
سریع سمتش دوید و هلش داد
ولی ...سرنوشت چی میشه ؟؟...قراره نمیشه باب میل اون شخص رقم بخوره؟!...اصلا سرنوشت ا.ت و کوک چیه ؟؟ ا.ت میتونه کوک رو دوست داشته باشه و کوک چی؟؟
ویو کوک
وقتی ا.ت هولم داد کمرش رو ناخودآگاه گرفتم و ا.ت روم افتاد
+خ،خوبی؟!
_آ،آره ...تو ...
+کوک ...به خدا من نگفتم دوست ندارم من گفتم باید مطمئن بشم از خودم این،این اطمینان ممکنه طول بکشه فقط
_بلندشو از روم
+چ،چی؟!
_همه دارن نگاه میکنن بلند شو
ا.ت بلند شد و لباساش رو تکوند داد و جونگکوک بلند شد
_ممنون ...این لطفت رو جبران میکنم
+کوک...
جونگکوک گذاشت و رفت ولی ...ا.ت رو با یه دنیا سوال تنها گذاشت سریع سمت عمارت مشترک اعضا رفت
وارد خونه شد
نامجون: ا.ت چی شده گفتی همه اینجا باشیم ؟!
+هوفف...من ، من امروز ...
اومدم حرف بزنم که گوشیم پیام اومد
از طرف کوک بود
_لطفا در مورد ملاقات چیزی نگو ...ممنون میشم این لطف رو در حق من انجام بدی ...
جین:ته چی شد پس؟!
+خ،خب من ...مهم نیست
هوپی:یعنی چی ؟!...ما این همه ...
نامجون: جیهوپ ...ولش کن شاید نخواد بگه
جیمین:اما...باشه ...
+م،من میرم دیگه ببخشید ...مزاحم شدم واقعا متاسفم ...
از عمارت بیرون رفت ...تو افکار خودش بود که تهیونگ دوید سمتش که ...
نظر یادت نره رفیق !
میدونم کم بود ...فردا خیلی امتحان و درس دارم ببخشید جبران میکنم :)
#bts#army#BTS#fake#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK
دیدگاه ها (۲۰)

وقتی برادر دوستت بود ...پارت پونزده _______________ویو ا.تحس...

هایی گایز ... چطورید ؟!من رفتم چالش ناشناسنم رو نگاهی انداخت...

بادیگارد جذاب من ...پارت دوم __ویو ا.تاگر هم جواب نمی‌دادم ن...

بادیگارد جذاب من ...پارت اول __________یه گوشه تنها تو اتاق ...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط