حکایتداستاناموزنده
#حکایت_داستان_اموزنده
شیخ رجبعلی خیاط می گفت:
من هر وقت نماز می خواندم ، نمازهایی مثل نماز امام زمان یا...
از خداوند حاجتی می خواستم؛
یک روز گفتم بگذار یک بار برای خدا نماز بخوانم و حاجتی نخواهم.
همان شب شیخ رجبعلی خیاط در عالم خواب دید که به او گفتند :
چرا دیر آمدی؟؟؟
پرسیدم یعنی چه؟؟!!
یعنی تو باید سی سال پیش به فکر این کار می افتادی، حالا که پیری باید بفهمی و نماز بخوانی و حاجت طلب نکنی!!!
ما هر وقت جایی گیر می کنیم ، می گوییم خدا !!!
صلوات
شیخ رجبعلی خیاط می گفت:
من هر وقت نماز می خواندم ، نمازهایی مثل نماز امام زمان یا...
از خداوند حاجتی می خواستم؛
یک روز گفتم بگذار یک بار برای خدا نماز بخوانم و حاجتی نخواهم.
همان شب شیخ رجبعلی خیاط در عالم خواب دید که به او گفتند :
چرا دیر آمدی؟؟؟
پرسیدم یعنی چه؟؟!!
یعنی تو باید سی سال پیش به فکر این کار می افتادی، حالا که پیری باید بفهمی و نماز بخوانی و حاجت طلب نکنی!!!
ما هر وقت جایی گیر می کنیم ، می گوییم خدا !!!
صلوات
- ۵.۵k
- ۱۰ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط