بیوفا آمد مرا دیوانه ی خود کرد ورفت

بیوفا آمد مرا دیوانه ی خود کرد ورفت
گردشمع خود مرا پروانه ی خود کرد ورفت

آمد واز عشق خود آتش فکند برجان من
بادو پیمانه مرا مستانه ی خود کرد ورفت

پیله ای ازاحساس پیچید براحساس من
سینه ام رابیوفا کاشانه ی خود کرد ورفت

اودلم را برد با خودتا فراسوی خیال
مجنون دیوانه ی افسانه ی خود کرد و رفت

عاقبت جز تیشه ای ازجورخود باقی نزاشت
کاخ آمال مرا ویرانه ی خود کرد و رفت #سیده_زهره_باقی 🆔 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂
دیدگاه ها (۳)

نازنینا با دل مجنون ما بازی نکنمیکنی بازی اگر ، از نوع شیراز...

بیا کز عشق تو دیوانه گشتم وگر شهری بدم ویرانه گشتمز عشق تو ز...

غم‌انگیز است پاییزو غم‌انگیزتروقتی تو باشی و منبرگ‌ها را با ...

مرا همچون نگاهت باده ای نیستتو را هم مثلِ من دلداده ای نیستب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط