محمد ابراهیم جعفری

زنده‌نام "محمدابراهیم جعفری"، نقاش نوگرا و شاعر معاصر، عضو رسمی هیئت علمی دانشگاه هنر تهران  و انجمن هنرمندان نقاش ایران بود که در سال ۱۳۱۹ خورشیدی در بروجرد دیده به جهان گشود.


◇ نمونه‌ی شعر:
(۱)
گفتم تو را دوست دارم
صدای مرا نقاشی کن
دلتنگ توام اندوهِ مرا نقاشی کن
به تو می‌اندیشم در غم
پندارِ مرا نقاشی کن
گفتی در خلایی که هوا نیست
نه من تو را می‌خوانم
نه تو مرا می‌شناسی
برایم چراغی بیاور
بی نور
چگونه نقاشی کنم؟


(۲)
خاکستری خاکستری خاکستری
صبح، مه، باران
ابر، نگاه، خاطره
در من ترانه‌ای نبود تو خواندی
در من آینه‌ای نبود تو دیدی
ریشه‌ای بودم در خوابِ خاک‌های متبرک
بی‌باران در نگاه تو سبز شدم
برقی از چشمانت برخاست
نگاهم بارانی شد
گونه‌هایت خیس باران
چشم‌هایت آفتابی
گرگ‌ها می‌زایند بره‌ها را دریابیم
تو با چشمانت مرا بنواز
چوب دست چوپانی‌ام سلاحی کارگر خواهد شد
بعد از جنگ با چوب دستم
انجیرهای تازه را برای تو خواهم چید
با تو خواهم ماند
با تو خواهم خواند
و تو را در بهت آفتابی‌ات خواهم بوسید
اگر ابرها بگذارند.


(۳)
وقتی دلتنگم
به تو می‌اندیشم
یاد تو مربعی‌ست محو و لرزان
در زمینه‌ی خاکستری روشن
در این مربع‌ها
من با بهم زدن پلک‌هایم
گذشته را نقاشی می‌کنم
بین من و تو
غبار و دیوار است
به سحر این مربع‌ها
من از دیوار می‌گذرم
در رسیدن به تو
تنها راه گذشتن است
باید چراغ رنگ به دست بگیرم
و در خاکستری‌هایم
به دنبال تو بگردم
ای کاش ای کاش
می‌توانستم یک قطره بیشتر
با سرخ نقاشی کنم.


(۴)
کاشکی من برج ویرانی به راهی دور بودم
تا که در شب‌های بارانی
کبوترها نم آلوده
به زیر سقف ایوانم
به یک پا تکیه می‌دادند و می‌خفتند
بوی نم آلود و مستی آور پرها
با صدای وهم‌انگیز نفس‌های کبوترها
کاهگل‌ها خیس باران
خاطرات دور دوران را
به خاطر زنده می‌سازد
اسب خاطر را به شهر یادهای دور می‌تازد
کاشکی من برج ویرانی به راهی دور بودم
تا که در شب‌های بارانی
کبوترها نم آلوده
به زیر سقف ایوانم
به یک پا تکیه می‌دادند و می‌خفتند
پای ایوان در کنار آتش سوزان
دو شبگرد غم آلوده
برای یکدگر از سرگذشت خویش می‌گفتند.


(۵)
تنت در خوابِ من، نجواى دوری‌ست
گلِ مهتابِ صحراهای دوری‌ست
نفس در گیسویت، پنچه در آغوش
هنوزم وصلِ تو رویای دوری‌ست.


(۶)
در سفر
هرکس به مقصد می‌رسد، می‌ایستد
من سفر را دوست دارم
مقصدِ من رفتن است.


(۷)
تنها یک چیز را
از تو بیشتر دوست دارم
اینکه تو را دوست دارم
می‌خواهی بمان
می‌خواهی برو
رفتنِ تو
دل انگیزتر از آمدن دیگری‌ست…



گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی



سرچشمه‌ها
www.fa.m.wikipedia.org
www.bbc.com/persian
www.arga-mag.com
و...
دیدگاه ها (۰)

فریده توکلی

جهان آرا خانم پاوه‌ای

محمد ابراهیم جعفری

علی مرتضایی

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

او را به گونه ای میخواهم ...که گویی اگر در سینه ام نباشد خوا...

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط