چرا باور کردم که تهیونگ وارث خاندان اصیل و ثروتمند کیم باید عاشق یک ...

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴"
"𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟸"

چرا باور کردم که تهیونگ وارث خاندان اصیل و ثروتمند کیم باید عاشق یک دختر فقیر و به قول مادرش دهاتی شود ؟

آن هم درست موقعی که الا دختر همه‌چیز تمام و تحصیل کرده‌ای ناف‌بریده‌اش است ؟

قطره اشکی از کنار چشمم جاری میشود و بر گونه‌ام جاری میشود

نگاهش در سالن میچرخد و روی چهره‌ی رنگ پریده‌ام ثابت میماند

نگاهش رنگ شرمندگی میگیرد

از این که اینگونه نابودم کرده بود شرمنده بود ؟

از این که مرا به مرده‌ای متحرک تبدیل کرده بود شرمنده بود ؟

از این زندگی را در نگاهم کشته بود شرمنده بود ؟

شرمندگیش مگر قلب شکسته‌ام را دوا میکرد ؟

مگر ذوق زندگی‌ام را برمیگرداند ؟

الا نیز رد نگاه او را دنبال میکند و به منی میرسد که در کنترل اشک‌هایم ناتوانم

اخم وحشتناکی میکند و خود را به تهیونگ نردیک میکند و دستش را میکشد تا به سمت سکوی عروس و داماد بروند

قلبم تیر میکشد و دم نمیزنم اما خدا میداند وقتی تهیونگ حلقه به دست الا میکند مرگ جلوی چشم‌هایم می‌آید

خدا میداند وقتی الا حلقه‌ی ازدواجمان را از دست تهیونگ بیرون میکشد و حلقه‌ی خود را جایگزین آن میکند مرگ به جلوی چشم‌هایم می‌آید

وقتی الا با تمسخر حلقه‌ی ازدواجمان را بر زمین پرت میکند مرگ جلوی چشم‌هایم می‌آید

احساس میکردم کسی قلبم را از سینه‌ام چنگ‌زده است و دارد جانم را میگیرد

اگر این مرگ نبود پس چه بود ؟

"𝙱𝙻𝙰𝙲𝙺 𝙶𝙾𝙳𝙳𝙴𝚂𝚂"
دیدگاه ها (۳)

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟹"بس بود هر چه خود را کوچک کرده بودم ...

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟺"آخ از آن چشمانش آخ از آن غم نگاهش م...

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟷"مادر تهیونگ ــــ الهی من به قربون ع...

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴"⋆ در عمقِ شبِ بی‌انتها سکوتِ سنگین می‌بارَد...

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟿"باورم نمیشور که دیشب به الا تـ*عـ*ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط